ماه نو

من و زندگی

ماه نو

من و زندگی

قرمز

  از حمی *د  است *یلی متنفرم. 


قهر

امسال هم نتونستم روزه بگیرم

ادامه مطلب ...

بدون عنوان

سلام

بچگی اکثر ما رو دوران جنگ تحت تاثیر قرار داده تاثیراتی که هنوز هم ادامه داره. من  8 سالم بود که اسرا برگشتن به ایران و معنی اسارت رو فهمیدم. نقاشی های برادر من همیشه پر بود از ادمکهای خون الود و واسه من هم مثل خیلی از دخترکهای اون زمان تفنگ معنی جنگ داشت نه صرفا یک اسباب بازی پسرونه. 

16 سالم بود که کتاب رویای سبز یا همون انی شرلی معروف رو خوندم. شروع کتاب با حس قشنگ کودکی همراه بود و بتدریج همپای انی (با یک ی در انتهای تلفظ) احساسات نوجونی و جوونی غلیان کرد. 

اما جلد اخر این کتاب من رو برد به به حسی عجیب. تا اون موقع من به بار عاطفی جنگ فکر نکرده بودم. به عشقهایی که نا تموم موند. به معشوقه هایی که پیر شدند تا برگشت عاشق. به عشقهای که هیچ وقت به زبون نیومدن. به قلب پدر ها و مادرهایی که روزی هزار ترک بر داشت تا برگشت فرزند. خواهرانی که اشک چشمشون در خلوت مرهم دلهای تنگشون بود. من هنوز هم نتونستم برگشت کنم به سه جلد اول اون کتاب. با جلد چهارم اون کتاب احساس من رشد کرد. معنی عشق رو درک کردم.

سریال نابرده رنج زمانی شروع شد که همسرم بدلیل پارازیتها رو اورد به رس انه ملی. اولش بنظرم طنز اومد. اما از دیشب بفکر تموم اونهایی هستم که 8 سال جنگ فرصت عاشقی رو ازشون گرفت. 

حس و حال من هم مثل این پست هیچ عنوانی نداره .


تولدت مبارک

اگر تو نبودی کدام واژه مرا تا عروج "ما"می برد؟

                 اگر تو نبودی سلام را که به لبخند پاسخش می داد ؟

                         نگاه منتظرم راه بر نگاه که می بست؟

                        زپشت پنجره چشمان من که را می جست؟

 اگر"تو"نبودی کدام واژه به لبهای من گره می خورد؟

سرای خاطره ام راز دار که می بود؟

   اگر تو نبودی دلم هوای که می کرد؟

سفر به یاد که آغاز می توانستم؟

    اگر تو نبودی فضای خاطره ام عطر یاد که را داشت؟

کدام واژه به جای "تو"ورد لب می شد؟

      اگر تو نبودی دل غمدیده را چه کس می برد؟

کدام خنده مرا جان تازه ای می داد؟

کدام شرم نجیبانه آتشم می زد؟

کدام بغض غریبانه گریه سر می داد؟

    اگر تو نبودی به شوق که آغاز می توانستم؟

به کوی که پرواز می توانستم؟

تو را به جان سپیده تو را به سوسن و شبنم

تو را به ساقه گندم تو را به سوره مریم

تو را به نازکی خواب یک بنفشه زیبا

تو را به بارش باران تو را به آبی دریا

تو را به پاکی کوثر تو را به عمر شبنم بی تاب

تو را به رویش نیلوفرانه در مهتاب

تو را به جان شقایق تو را به لاله تب دار

تو را به گرمی آتش تو را به لحظه دیدار

تو را به هق هق آرام و بی صدا سوگند

 بمان

          بمان که گر تو بمانی بهار خواهد ماند

                      بمان که گر تو بمانی هزار خواهد خواند

                         بمان بهانه بودن ,بمان دلیل سرودن

                                                بمان امید شکفتن

که گر تو بمانی

               دوباره خواهم ماند ,دوباره خواهم خواند

      برای باور فردا شبانه خواهم راند

      بمان که من به شوق بودن با تو

به افتاب روشن فردا سلام خواهم داد

                                   بمان که گر تو بمانی

                                                                  امید خواهد ماند



دوست اردیبهشتی من

همراه و همنفس تمام لحظه هایم

تولدت مبارک 

 

یلدا

امشب خورشید متولد مى شود. شب و تاریکى به پایان مى رسد و با تولد خورشید، روشنایى آغاز خواهد شد. زیرا از این شب به بعد، بر ساعات روز افزوده شده و رفته رفته روزها طولانى مى شوند. امشب شب وداع با تیرگى است.

بى شک یلدا را مى توان تنها آیین باستانى ایرانى دانست که گذر زمان چندان بر آن تاثیرى نداشته است. نه مانند جشن هاى مهرگان و تیرگان که جشن هاى رسمى ایرانیان بودند کمرنگ یا بى رنگ شد و نه مانند جشن چهارشنبه سورى شکل و شمایل اش تغییر کرده تا بدانجا که دیگر نمى توان آن را یک جشن باستانى به حساب آورد. یلدا همچنان، همچون زمان ایران باستان برگزار مى شود، شاید دلیلش آن است که یلدا فراتر از یک جشن ملى است و در پس چهره خود پشتوانه عظیمى را پنهان کرده است.

یلدا ریشه در تاریخ جهان دارد. شب یلدا زادروز مهر یا میتراست. خداى پیمان و عهد و ایزدى تویى. میترائیسم یکى از تأثیرگذارترین مذاهبى است که نخست در شرق، و بعدها در غرب و در دین مسیحیت ردپاى بسیارى از خود به جاى گذاشت. این شب را از دیرباز نزد مردم جهان شبى مقدس مى دانستند.یلدا از نظر معنى معادل با کلمه نوئل از ریشه ناتالیس رومى به معنى تولد است و نوئل از ریشه یلدا است. واژه «یلدا» سریانى و به معنى ولادت است، ولادت خورشید (مهر و میترا)؛ و رومیان آن را (ناتالیس انویکتوس) یعنى روز تولد مهر شکست ناپذیر مى نامیدند. پس از مسیحى شدن رومیان سیصد سال پس از تولد عیسى مسیح کلیسا جشن تولد مهر را به عنوان زادروز عیسى پذیرفت، زیرا زمان تولد او دقیقاً معلوم نبود. در واقع یلدا یک جشن آریایى است و پیروان میترائیسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار مى کرده اند. وقتى میترائیسم از تمدن ایران باستان در جهان گسترش یافت در روم و بسیارى از کشورهاى اروپایى روز 21 دسامبر به عنوان تولد میترا جشن گرفته مى شد، ولى پس از قرن چهارم میلادى به دنبال اشتباهات محاسباتى این روز به 25 دسامبر انتقال یافت و در آن زمان مسیحیان روز 6 ژانویه را به عنوان روز تولد مسیح جشن گرفتند. اما با گسترش مسیحیت در آن زمان به دلیل اینکه نمى توانستند مردم را از برپا داشتن این جشن منع کنند بنابراین روز کریسمس را با روز 25 دسامبر جابه جا کردند. اما آنچه مسلم است یلدا جشنى ایرانى است. جشنى است که ایرانیان پس از رهایى از بیدادگرى و ستم، به شکرانه بازیافتن آزادى برپا مى کردند و پیروزى نیکى بر بدى، و روشنایى بر تاریکى، و داد بر ستم را گرامى مى داشتند.

یلدا جشن خانوادگى است و شاید یکى از دلایل ماندگارى اش همین است. چرا که هنوز در ایران «خانواده» رکن اصلى جامعه است. هر چند که جامعه ایرانى در حال گذار از سنت به مدرنیسم است اما یلدا هر سال به خانه هاى ایرانیان سرک مى کشد. سالیان سال یلدا مهمان خانه ایرانیان است.

برای اطلاعات بیشتر راجع به یلدا اینجا رو بخونید: http://mzsoheyli.blogfa.com/86094.aspx


یلدا شب تولد مامان عزیزمه . مامان گلم همیشه باش و شاد باش