ماه نو

من و زندگی

ماه نو

من و زندگی

پاسخ به ...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

کوتاه کوتاه

اولین و اخرین نمره بیست کارشناسی ارشد  

1.5 کیلو اضافه وزن مسافرت  

ریئسی که نمیدونم سرشو به کدوم دیوار بکوبم 

هورمونهای قاطی پاطی 

یه خونه درهم و برهم 

گرمایی که تموم بدنمو میسوزونه و مغزمو 

اختلاف سن

سلام

دیشب عروسی بودم پسر عمه همسری . یکشنبه شبم عروسی اون یکی پسر عمش بود. نامزدی شون هم 10 روز فاصله داشت.بدو بدو و حاضر شدن واسه عروسی خیلی کار سختیه واسه من. هرچی هم برنامه ریزی میکنم که کارم بموقع تموم بشه و دور و برم شلوغ نشه دم اخر نمیشه که نمیشه. مدلی که واسه موهام میخواستم باید یکی کمک میکرد(ارایشگاهها که این روزا بنام مد هر تیکه رو یک مدل در میارن) همسری دیر اومد و ساعت 10 رسیدم باغ.

یک شنبه هم که صبح تصمیم گرفتم واسه رفتن و ساعت 7.5 رسیدم خونه و 9 هم اماده بودم .  عین جت کارهامو میکردم و به همسری تنبل هم غر میزدم. 

این دو تا پسر عمه خانمهاشون 2و 4 سال ازشون بزرگترن. خودشون هم 23 بیشتر ندارن. 3 سال هم عقد بودن  و یکی دو سالی هم دوست بودن. نمیدونم توی اون سن و سال این دخترها چی دیدن تو دوتا پسر بچه که ولشون نکردن. 

از نظر من زیاد این اختلاف سنی مهم نیست به شرطی که هر دو طرف عاقل شده باشند. ولی بچه 20 ساله چه طوری میتونه تصمیم به این مهمی بگیره اخه؟ 

از نظر من اختلاف سنی 3 تا 6 سال (اقا بزرگتر  باشه)واسه 20 تا 30 سالگی  مطلوبه. چون متعلق به یک دوره محسوب میشن. دیدم 8 سال بیشتر اختلاف سن چه اثری روی زوجین بخصوص خانمها میگذاره. کلا پیر شدن (ظاهری و یا باطنی) یکی از طرفین در حالیکه دیگری اثری از اون رو هنوز نداره اثرات خوبی بجا نمیذاره. طرز تفکر هم توی این تفاوت سنی  در دهه سوم زندگی متفاوته . توی این دهه دختر ها عاقلتر و بالغتر هستن و بزرگتر بودن از همسرشون هم به همین دلیل بیشتر توی چشم میاد. ولی در دهه 4 ام اقایون هم به پختگی لازم میرسن.

این نظر منه . شما میتونید موافق و یا مخالف باشید. همیشه مثالهایی خاص وجود دارن. اینو مطمئنم . ولی این مثالهای خاص باید در بقیه زمینه ها هم خاص باشه نه فقط در عشق به طرف مقابل. عاقلتر بودن نسبت به هم سن و سالها قطعا باعث پیشرفت بیشتری نسبت به اونها میشه. 

دو تا داماد این هفته ما هم هیچ برتری نسبت به هم سن و سالهایشان ندارن. جز اینکه 2 تا خانم بسیار با سیاست تونستن علاقه بچه گانه رو تبدیل به ازدواج کنن همین و بس.

خواهش میکنم  این بحث رو 100% مطلق تصور نکنین. تفاوت تفکرهاس که دنیا رو به جایی زیبا واسه زندگی تبدیل کرده.



کار

سلااااااااااااااااااام

خوبم و سعی میکنم بهتر شم. این یک هفته در گیر کار بودم شدید. کار من قرار بود پاره وقت باشه یعنی 3 روز در هفته. این موضوع تو قرار داد هم اومده یعنی کلمه پاره وقت ذکر شده .اما اونقدر حجم کار بالاس که تمام وقت هم واسش کمه .بیمه کامل رد میشه و حقوق هم پایه قانون کاره که بدون توجه به ساعت کاری پرداخت میشه . مشکل اینجاس که من توی کار خیلی حساسم. یعنی دلم نمیخواد که کم کاری داشته باشم . از طرفی جو شرکت طوری که حساسیت زیادی رو من وجود داره (همسری از مدیر های ارشد شرکته) و دوس ندارم که به خاطر کار من مشکلی پیش بیاد . اگه وارد طرح طبقه بندی بشم  حقوقم حد اقل 2 برابر الان میشه. کارم  زیاد تخصصی نیس یعنی استفاده ای از رشته ام نمیشه و رزومه کاری رو معتبر تر نمیکنه. خلاصه که کاری دارم که نه پول توشه نه اعتبار تازه بخاطر اون قضیه پاره وقت حرفی هم نمیتونم بزنم. فکر میکنم اگه نرفته بودم سر این کار تا الان حداقل یه مقاله نوشته بودم که پذیرش دکترام راحت باشه. احساس بدی دارم این روزها. صبح چشممو که باز میکنم یه کوه غصه میاد تو د لم . 

کمکم کنید بچه ها چی کار کنم استعفا بدم ؟ 

دوستون دارم.

پی نوشت 1: مدیر قسمت من با اینکه میدونه کار من زیاده منو واسه طرح معرفی نمیکنه.

پایان سفر

سلام

 جای همگی خالی . خوش گذشت بسیار بسیار.شهر گربه ها و فلفل کبابی  عالی بود.

سر فرصت بر میگردم.

دلم براتون تنگ شده هوارتا