ماه نو

من و زندگی

ماه نو

من و زندگی

تکرار

صبح قبل از این که بیدار شم (توی خواب )داشتم اهنگ سیه چش مون ها ی ده رو میخوندم. 

اینقده تکرارش کردم که داره حالم ازش بهم میخوره.

چرا بعضی مواقع اینجوری میشیم؟

سال نومبارک

امیدوارم همه دوستان عزیزم سالی خوب و سرشاراز خوشبختی داشته باشند.

خسته

خیلی خسته ام.

چرا تموم نمیشه این پایان نامه؟

غروب برفی پنج شنبه

برف زیادی اومده  مشهد. امروز به بهانه سرد بودن هوا و نیومدن سرویس نرفتم شرکت.

اب چای ساز جوشه تا همسری بیاد و چایی دم بندازم که تا لباس عوض کنه و با کیکی که قولشو بهش دادم نوش جان کنه. این یه سال گذشته کمتر پیش اومده از این کارا  واسش بکنم طفلی .

 خواجه امیریاین  رو میخونه. لینکش رو از وب یکی از بچه های یونی برداشتم. خیلی غمگینه اما قشنگه. 

دلم واسه داداش وسطی خیلی تنگه. واسه خواهر وسطی هم که امروز رفت ساری و تا رسید عمر بابا نصف شد.

این مقاله هم که تموم نمیشه. شرط گذاشتم تا 6 تموم بشه . 

برم تا 6 نشده.

دوستون دارم.

نیستم

اگه خدا بخواد و شما ها هر روز دعا کنید پایان نامه من باید به سر انجام برسه. به همین دلیل سعی میکنم (دقت کنید سعی میکنم) کمی از این دنیای مجازی فاصله بگیرم.

به امید روزی که اینجا خبر از دفاع پروژه ارشد بدم.

دوستون دارم و خدا نگهدار.