ماه نو

من و زندگی

ماه نو

من و زندگی

این روزها

مدتهاست از خودم و روزانه هام اینجا ننوشتم.

این روزها میگذره. فقط میگذره بدون این که بتونم کار خاصی انجام بدم.

هنوز دفاع نکردم.حس بدی نسبت بهش دارم. شده یه بغض بزرگ .یه ابر همیشگی تو اسمون ذهنم.

دعا کنید واسم. بتونم تمومش کنم.

نامزدی داداشم هم بخوبی گذشت. امیدوارم خوشبخت باشی داداشی. عروسک بچگی هام داماد شد و من تمام شب با یه بغض شیرین همراهش بودم.

کلی حرف دارم واسه گفتن ولی تا این صفحه رو باز میکنم همش میپره. 

دوستون دارم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد