سیمین دانشور
با سووشون او بود که نثر زیبای فارسی را شناختم.سیمین دانشور در 90 سالگی در گذشت.
به یاد جلال در سووشون نوشت:
«گریه نکن خواهرم، در خانه‌ات درختی خواهد رویید و درخت‌هایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت. و باد پیغام هردرختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درخت‌ها از باد خواهند پرسید: در راه که می‌آمدی سحر را ندیدی؟»
نام و یادش تا ابد گرامی
این روزها
سللللللللللللللللللللااااااااااااااااام
چی بگم ؟ از کجا بگم؟
این روزها تمام زندگیم رو مثل اینجا ول کردم.بیخیالی مفرطی که میترسم ازش. این بیخیالی نتایج بدی خواهد داشت در این دوره زندگیم . میدونم اهمیت قضیه رو ولی ... .
واسم دعا کنید . محتاج انرژی های مثبتتون هستم.
هر چی بشه شما رو دوستون دارم زیاد.
تهران
سلام دوستان
به خوبی و لطف خودتون ببخشید گیجی این روزهای منو. میام میخونمتون ولی حس هیچ حرفی هیچ کاری نیست.
به شدت سرم شلوغه و پر از استرسم این روزها. استرسهای مختلف.
ما مهمترین دغدغه این روزهام در ادامه مطلبه. فعلا رمزی نیس .
ادامه مطلب ...
گزارش
خیلی وقته اینجا ننوشتم .
تغییر سرویس اینترنت همزمان شد با تعمیرات مخابرات منطقه ای و دقیقا یک ماه خونه اینترنت نداشتم . مودم لب تاپ هم سوخت و دیگه نمیشد دایل اپ هم بیام نت.
سمینار دانشگاه هم تموم شد. با اینکه استاد حج تشریف داشتن و موضوع رو مجبور شدم خودم جمع کنم و زمان برگشت هم ناراضی بودن از اینکه خودم کار رو انجام دادم در حالیکه ایشون رفتن سفر و من از منشی شون شنیدم که بعد از 42 روز بر میگردن. به هر حال خوب بود. الان هم باید برم ازمایشگاه تا کار عملی پایان نامه رو شروع کنم. ولی باز هم به توافق نرسیدیم با دکتر عزیز. دیگه نمیدونم باید چیکار کنم تا این پایان نامه جمع شه که بشه امسال ازمون دکترا شرکت کنم.
شرکت هم شلوغتر از هر همیشه و کار من که قرار بود دو روز در هفته باشه هر روزهم برم بازم وقت کم میارم . مدیر قسمت هم دائم غر میزنه که دانشگاهو تموم کن از اونطرف جیگرمو در اورد واسه دو روز مرخصی واسه سمینار. اخه من باید برم دانشگاه که تموم بشه.
اتفاق جالبی هم افتاده که بعد مشخص شدن نتیجه قطعی براتون میگم. فعلا دعا کنید همه چی روبراه باشه .
دوستون دارم.