ماه نو

من و زندگی

ماه نو

من و زندگی

حالا من چی کار کنم؟

سلام 

خوبین ؟خوشین؟ 

عرضم به حضورتون من ماه رمضون سال 84 مطمئن شدم که نام اقای همسر برازنده همکارمه و اونقدر درگیر این مساله شدم که کنکور ارشدم فاتحش خونده شد. سال بعد هم دوران عقد و کار و مریضی مامان باعث شد که به کنکور نرسم.

بعد ازدواج یعنی ماه رمضون سال 86 به قصد ادامه تحصیل از کارم استعفا دادم و نشستم به خوندن که مریضی داداشم و بستری شدنش در بیمارستان براعث شد که سه ماه رو از دست بدم و با وجود مجاز شدن جایی قبول نشدم البته دانشگاه ازاد قبول شدم ولی اصلا علاقه ای به دانشگاه دوران لیسانسم نداشتم .روز 15 ماه رمضون سال 87 نذرکردم که اکه سال بعد دانشگاه شهر خودمون قبول شم شله زرد بپزم و توزیع کنم. خوشبختانه نذرم قبول شد و پارسال (88) نذرم ادا شد. 

زمستون پیش که در گیر خرید خونه بودیم دوباره نذر کردم که یک خونه خوب و مناسب واسه بودجه اندک ما پیدا بشه که امروز نذری پختم. خدا یاشکرت.

اما شرط قبولی دوره ارشد و اتمام اون باعث شد که من این سه سال تصمیمی واسه مامان شدن نداشته باشم تا بتونم با یک رزومه مناسب خومو واسه دوره دکترا اماده کنم. تازه تصمیم گرفته بودم که مراجعه کنم به یک متخصص زنان و کم کم اماده بشم واسه اومدن نی نی. قرار بود بعد دوره پری ماه رمضون برم دندونپزشکی و از سلامت دندونام مطمئن بشم ولی خاله پری نیومد . بازم فکر کردم چون روزه ام دوره ماه انم بهم خورده ولی ته دلم ...

درست حدس زدید نی نی ما اونقدر منتظر موند تا ما دعوتش کنیم که خسته شد ه و حالا خودش اومده بدون اینکه من بدونم چه جوری .

و از چهار شنبه تا همین الان ورد زبون من شده: حالا من چی کار کنم؟

خدایا من عاشق ماه رمضونم و تو تموم نعمتهای زندگی رو تو این ماه به من دادی .شکرت.

با پروژه ارشدم چی کار کنم ؟


نظرات 6 + ارسال نظر

__________▓▒▒▓
______▓▒▓_▓▒▒▓_▓▒▓
_____▓▒░▒▓__▓__▓░▒▓
_____▓▒▒▓_▓▓_▓▓_▓▒░▓
___▓▒░▒▓_▓░▒▓_▓▓_▓▒▓
___▓▓___▓▒░▒▓_▓▓_▓▒▒▓
___▓_▓_▓▒▒▓_▓▒▒▓_▓▒▓
__▓__▓▒▓_▓▓__▓▒▒▓_▓▒▓
_▓▒▓_▓░▒▓__▒▓_▓▒▓_▓▓
▓▒▒▓_▓▒░░░░▒▓_▓▓_▓▒░▒▓
▓▒░▒▓_▓▒░░░▒▓_▓_▓▒░░▒▓
▓▒░▒▓_▓▒░░░░▒▓_▓▒░░▒▓
_▓▒▒▓___▓▒░▒▓_▓▒░░░░▒▓
__▓▓_▓▒▓______▓▒░░░▒▓
_____▓▒░░░░▒▓_▒▓░░▒▓
____▓▒░░░░░░▒▓█▓▒░▒▓
____▓▒░░░░░░▒▓█_▓▒▓
_____▓▒▓_▓▒░▒▓█
_________▓▒▒▓_█
__________▓▒▓_█
_______________█
_████_________█
__█████_______█
___████________█
____█████______█
_________█______█
_____███_█_█__█ببخشید یه کم
____█████__█_█فونتتون بهم ریخته!
___██████___█_
____████____█__

همسری 4 شهریور 1389 ساعت 04:05 ب.ظ

مواظب خودتون باشین
قربون شما با این توضیحات قشنگت

ساسا 4 شهریور 1389 ساعت 05:00 ب.ظ http://sasaodida.blogfa.com

آخی عزیزم مبارک باشه...

امیلی 5 شهریور 1389 ساعت 11:11 ق.ظ

مبارک باشه خانوم
به سلامتی
عزیزم اول عروسیت که نیست ...اینطور که گفته بودی حدود ۳ ، ۴ سالی گذشته...پس خیلی هم به موقع است
پیش منم بیا
یکی از داستان هامو گذاشتم

حدیث 5 شهریور 1389 ساعت 01:28 ب.ظ http://amadekhori.blogfa.com/

وایییییییییییییییییی الهی بمیررررررررررم.ای جانممممممممممممممممم.اینقده خوچحال شدم کیاناااااااااااااا.من عاشق نی نی ام.ووووووووووییییی.
خدا رو شکر.موهبت بزرگیه بی دردسر مامان شدن.گوگولییییی

حدیث 5 شهریور 1389 ساعت 01:29 ب.ظ http://amadekhori.blogfa.com/

ضمنا خدارو شکر کن.چیکار کنم چیه........

مرسی گلم
یهویی شد .هنوز گیجم . راضی ام به هرچی خدا بخواد .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد